English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (333 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expessively U بطور پر معنی با حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pregnantly U بطور پر معنی
inanely U بطور پوچ یا بی معنی بیهوده
insignificantly U بطور ناچیز بدون داشتن معنی
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
incisively U بطور نافذ بطور زننده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
abstracts U معنی
pointless U بی معنی
signification U معنی
of no significance U بی معنی
drift U معنی
drifted U معنی
dull U بی معنی
dulled U بی معنی
irrational U بی معنی
dulls U بی معنی
dulling U بی معنی
dullest U بی معنی
duller U بی معنی
abstracting U معنی
insensate U بی معنی
abstract U معنی
fool begged U بی معنی
implications U معنی
effecting U معنی
effected U معنی
effect U معنی
meanings U معنی
witless U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
synonymous U هم معنی
equipollent U هم معنی
drifting U معنی
implication U معنی
drifts U معنی
meaning U معنی
meaningfully U پر معنی
semantics U معنی
hokum U بی معنی
dumber U بی معنی
translation U معنی
frothy U بی معنی
meaning less U بی معنی
significant U پر معنی
meaningless U بی معنی
unmeaning U بی معنی
purporst U معنی
purports U معنی
meaningful U پر معنی
tosh U بی معنی
purport U معنی
significantly U پر معنی
purported U معنی
irrationable U بی معنی
dumbest U بی معنی
to explain away U معنی
rigmarole U بی معنی
purporting U معنی
definition U معنی
innuendos U معنی
dumb U بی معنی
definitions U معنی
innuendo U معنی
significance U معنی
intendment U معنی
rigmaroles U بی معنی
innuendoes U معنی
by extension U بابسط معنی
lexical meaning U معنی لغوی
jade U مرد بی معنی
intent U معنی منظور
mal U پیشوندی که معنی بد
inexpessive U بی اثر بی معنی
literal sense U معنی لغوی
meaning U معنی دار
it does not make sense U معنی نمیدهد
purport U معنی دادن
by extension U باتعمیم معنی
significantly U معنی دار
blat U بی معنی و بی ملاحظه
balderdash U سخن بی معنی
amphibolic U دارای دو معنی
fall into place U معنی گرفتن
mystic sense U معنی پوشیده
mystic sense U معنی رمزی
insignificancy U بی معنی گری
ideas U مقصود معنی
significant U معنی دار
purports U معنی دادن
ambiguity U گنگی معنی
meaningfully U معنی دار
inutility U اوم بی معنی
purported U معنی دادن
blatherskite U سخن بی معنی
purporting U معنی دادن
dead dog U ادم بی معنی
meaningful U معنی دار
ambiguities U گنگی معنی
idea U مقصود معنی
Anglo- U پیشوند به معنی
meaner U معنی داشتن
scat U اواز بی معنی
synonym U واژه هم معنی
sementem U معنی ساده
wish wash U سخن بی معنی
synonyms U واژه هم معنی
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
twaddle U سخن بی معنی
jargon U سخن بی معنی
polysemous U بسیار معنی
frothily U بطوربی معنی
sense U شعور معنی
sensed U شعور معنی
par excellence U به تمام معنی
wastrel U ادم بی معنی
to bear a meaning U معنی دادن
to this effect U باین معنی
trope U معنی مجازی
equivalent U مترادف هم معنی
intends U معنی دادن
equivalents U مترادف هم معنی
mean U معنی داشتن
meanest U معنی داشتن
intending U معنی دادن
intend U معنی دادن
grammatical sense U معنی دستوری
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
torpe U معنی مجازی
literal U معنی اصلی
significant figure U رقم با معنی
senses U شعور معنی
significative U معنی دار
fallal U کلمه بی معنی
falderol U کلمه بی معنی
falderol U چیز بی معنی
falderal U چیز بی معنی
inept U ناجور بی معنی
semantics U معنی شناسی
moral U پند معنی
abstract noun U اسم معنی
punctual U معنی دار
affirmative U به معنی "بله "
ASH U معنی این لغت چیست ؟
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1 if there's any justice
1FIRST Team Number
1incentive
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com